اصلاح الگوی مصرف در پیام نوروزی مقام معظم رهبری

سال 1374 سال انضباط اقتصادی و مالی
مقام معظم رهبری ضمن تأکید بر لزوم پیگیری مجدانه وجدان کاری و انضباط اجتماعی به عنوان دو اصل ضروری برای تحقق آبادانی و سازندگی در کشور از مردم و مسئولین خواستند تا با رعایت انضباط اقتصادی و مالی از ریخت و پاش، اسراف و زیاده روی در مصرف به طور جدی جلوگیری کنند. ایشان با اشاره به اهمیت مسئلأ انضباط اقتصادی و مالی در جامعه فرمودند. «انضباط اقتصادی و مالی به مفهوم مقابله با ریخت و پاش مالی و زیاده روی و اسراف در مصرف است.
کسانی که بیخود خرج می کنند و مصرف آنها زیاده از حد است، موجودی جامعه را به لحاظ امکانات اقتصادی رعایت نمی کنند، آنها بی انضباط اقتصادی و مالی هستند و این جانب از آحاد ملت، مسئولین کشور و مامورین دولت می خواهم که انضباط اقتصادی و مالی را جدی بگیرند و تمامی افراد جامعه به ویژه کسانی که اموال عمومی را مصرف می کنند، تنها باید به قدر رفع نیاز و حاجت خرج کنند

حساسیت امام بر اسراف

امام در مصرف آب خیلی صرفه جویی می‌کرد. من خودم بارها دیدم ایشان وقتی وضو می‌گرفت، مشتش را از آب پر می‌کرد و شیر آب را می‌بست و با آن آب صورتش را می‌شست. دوباره شیر را باز و مشتش را پر از آب می‌کرد؛ یعنی هر دفعه یک مشت آب را بر می‌داشت و مواظب بود آب زیاد مصرف نکند.

 

آثار سوء اسراف

آثار سوء اسراف

الف) زیانهاى فردى

اسرافکار، علاوه بر زیانهاى اقتصادى که بر جامعه و ملت تحمیل مى‏کند ، براى خود نیز زیانهاى جبران‏ناپذیرى به بار مى‏آورد:
1 -
خشم الهى; اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى‏زند، از رحمت‏خدا بدور و گرفتار خشم خدا مى‏شود، همان‏گونه که در قرآن مجید آمده است: «انه لایحب المسرفین‏» (46) خداوند اسرافکاران را دوست نمى‏دارد، و امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله‏» (47) اسراف مورد غضب خداست.
2 -
محرومیت از هدایت; خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده است‏خود را «غافر الذنب و قابل التوب‏» (48) معرفى کرده است لکن نسبت‏به اسرافکاران مى‏فرماید: «ان الله لا یهدى من هو مسرف کذاب‏» (49) همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگوست هدایت نمى‏کند.
3 -
فقر; روشن‏ترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مى‏کشاند و هم خود دچار فقر مى‏شود. لذا یکى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى و ریشه‏کن ساختن اسراف است. حضرت على(علیه السلام) مى‏فرمایند: «القصد مثراة و السرف متواة‏» (50) اقتصاد و میانه‏روى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقر و تنگدستى است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف‏» (51) ولخرجى عامل فقر است.
4 -
هلاکت; اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مى‏کشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مى‏فرماید: «ما به وعده‏هایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم‏» (52) و نیز حضرت على(علیه السلام) مى‏فرماید: «کثرة السرف تدمر» (53) اسرافکارى زیاد انسان را به هلاکت مى‏کشاند.
5 -
کیفر اخروى; کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیست‏بلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در این‏باره مى‏فرماید: «و کذلک نجزى من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى‏» این چنین جزا مى‏دهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مى‏فرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار» براستى که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است که وضع افرادى که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مى‏شوند چه خواهد بود!
ب) زیانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنج‏خود - با رعایت‏حدود شرعى- مى‏باشد ولى انسان نمى‏تواند به بهانه این که مالک مالى است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسى دارد: یکى بهره‏گیرى براى خود و دیگرى بهره‏دادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مى‏تواند داشته باشد:
1 -
ثروت‏اندوزى و تکاثر که نه خود از آن بهره‏مند شود و نه دیگران.
2 -
صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکارى، که هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مى‏باشند:
1)
حق‏ناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانى باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعى نیز حکم مى‏کند که در مقابل هر نیکى باید حق‏شناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«
لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید» (54) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.
2 -
تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمى‏لغزند ولى افراد اسرافکار که ولخرجى و مصرف‏زدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکست‏خورده و متزلزل خواهند بود.
3 -
کاهش تولید، جامعه مصرفى رفته‏رفته قدرت تولید را از دست مى‏دهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مى‏آورد. این مطلبى است که در دوران حکومت طاغوت براى همه ثابت‏شده و نیاز به توضیح ندارد.
4 -
سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریخت‏وپاشهاى نابجا و بى‏مورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهى مى‏کشاند، انسان اسرافکار گاهى به مرحله‏اى مى‏رسد که به هر پستى تن مى‏دهد; رشوه مى‏گیرد، دروغ مى‏گوید، ربا مى‏خورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیت‏خود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایى مى‏کشد.
کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا یست‏بلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
5 -
ضعف ایمان، اسرافکارى آدمى را از راه اعتدال خارج مى‏کند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مى‏کشاند.
6 -
اختلاف طبقاتى، یکى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همین اسرافکاریها است. و همچنین وابستگى به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران و غفلت از خدا و حریم‏شکنى را از دیگر پیامدهاى اسراف باید شمرد. علاوه بر اینها دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و بیماریهاى جسمى و روانى از نتایج مسلم ولخرجیها و بى‏بندوبارى‏ها است.
در پایان باید عرض کنیم که اسراف و تبذیر دایره‏اى وسیع دارد و مصادیق آن نیز متعدد است.
اسراف در اموال عمومى، اسراف در بیت‏المال مسلمین، اسراف در مواد غذایى; خوراک، مسکن، وسیله نقلیه و نظایر اینها از جمله مصادیق اسراف است. زیانبارتر از همه اسراف در بیت‏المال است که امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرمود: «ان اعظم الخیانة، خیانة الامة‏» (55) بالاترین خیانت، خیانت‏به مردم است.
استفاده شخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خیانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافکارى، خیانت‏به مردم است.