مبحث اسراف از کتاب گناهان کبیره

معنی اسراف و انواع آن

 

اسراف به معنی تجاوز از حد و زیاده روی کردن است و آن یا از جهت کمیت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست«شرعاَ یا عقلاَ» هر چند به مقدار درهمی باشد و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است ، لکن بیشتر از آنچه شایسته است،مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آن را بپوشد در حالی که لباسی که لایق به حال و شأن اوست باید معادل صد تومان باشد.

 

و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفته اند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانسته اند.

 

حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : برای اسراف کننده سه نشانه است ؛ یکی آنکه می خورد آنچه را که سزاوارش نیست بخورد ، می پوشد آنچه را که سزاوار و لایق به حال و شأن او نیست بپوشد ، و می خَرد آنچه را که سزاوارش نیست بخرد.( للمسرف ثلاث علامات یأکل ما لیس له ویلبس ما لیس له و یشتری ما لیس له.بحارالانوار)

 

حضرت صادق (ع) می فرماید : لباسی را که برای حفظ آبرو و پوشیدن در انظار خلق تهیه کرده ای ، آن را در موقع کار کردن یا جایی که مناسب پوشیدن آن نیست بپوشی اسراف است.(انما السرف ان تجعل ثوب صونک ثوب بذلتک.نکاح مستدرک ابواب النفقات باب22)

 

معنی اسراف و انواع آن

 

اسراف به معنی تجاوز از حد و زیاده روی کردن است و آن یا از جهت کمیت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست«شرعاَ یا عقلاَ» هر چند به مقدار درهمی باشد و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است ، لکن بیشتر از آنچه شایسته است،مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آن را بپوشد در حالی که لباسی که لایق به حال و شأن اوست باید معادل صد تومان باشد.

 

و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفته اند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانسته اند.

 

حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : برای اسراف کننده سه نشانه است ؛ یکی آنکه می خورد آنچه را که سزاوارش نیست بخورد ، می پوشد آنچه را که سزاوار و لایق به حال و شأن او نیست بپوشد ، و می خَرد آنچه را که سزاوارش نیست بخرد.( للمسرف ثلاث علامات یأکل ما لیس له ویلبس ما لیس له و یشتری ما لیس له.بحارالانوار)

 

حضرت صادق (ع) می فرماید : لباسی را که برای حفظ آبرو و پوشیدن در انظار خلق تهیه کرده ای ، آن را در موقع کار کردن یا جایی که مناسب پوشیدن آن نیست بپوشی اسراف است.(انما السرف ان تجعل ثوب صونک ثوب بذلتک.نکاح مستدرک ابواب النفقات باب22)

 

اسراف بحسب اشخاص مختلف است

 

باید دانست که اسراف به اعتبار اشخاص از جهت شأن و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر و زیادی در آمد و کمی آن فرق می کند ، زیرا ممکن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس مثلا نسبت به شخصی که دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان در آمد است اسراف نباشد در حالیکه نسبت به کسی که چنین نیست،اسراف خواهد بود.

 

کلینی از حضرت صادق(ع) روایت می کند که فرمود : بسا تهیدستی که اسراف کننده تر از ثروتمند است ، زیرا ثروتمند خرج می کند از آنچه خداوند به او داده و فقیر خرج می کند بی آنکه به او عطائی شده باشد.(عن ابیعبدالله علیه السلام رب فقیر هو اسرف من الغنی ان الغنی ینفق مما اوتی والفقیر یفق من غیر ما اوتی.فروع کافی)

 

بنابراین بیشتر تکلفات وسائل زندگی و معیشت که اکثر مردم به آن مبتلا هستند و هیچ ملاحظه شأن و مداخل خود را نمی کنند و غالباَ مبتلا به قرض و پریشانی هستند ، اسرافست و سببش این است که هر کس همیشه به بالاتر از خودش می نگرد و می خواهد از او کمتر و پائین تر نباشد و لذا گرفتار اسراف شده و همیشه در سختی و رنج و ناراحتی و نارضایتی و پریشانی به سر می برد ، در صورتی که اگر مطابق دستور شرع به زیر دست نگاه می کردند،که از آنها در امور دنیا پایین ترند،هیچ گاه مبتلا به اسراف و ناراحتی های فراوان نمی شدند.پس بیشتر این ورشستگیها از اسراف سرچشمه می گیرد که اگر به دستور شرع و به حکم فطرت و عقل سلیم خود،این گناه کبیره را ترک می کردند و در جمیع حالات رعایت اقتصاد و میانه روی نموده،قناعت را پیشه خود می کردند،خوشبختی دنیا و آخرت را در می یافتند.

 

حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: حقیقت ایمان را کسی نمی چشد مگر در او سه خصلت باشد : دانستن احکام و مسائل دینی ، شکیبایی در گرفتاری ها،اندازه گیری نیکو در مخارج زندگی.(لا یذوق المرء من حقیقة الایمان حتی یکون فیه ثلث خصال الفقه فی الدین و الصبر علی المصائب و حسن التقدیر فی المعاش.سفینة البحار جلد2 صفحه 135)

 

و حضرت صادق (ع) می فرماید : کسی که در معیشت خود میانه روی کند ، من ضمانت می کنم که هرگز تهیدست نشود.( ضمنت لمن اقتصدان لایفتقر.نکاح وسائل فی النفقات باب25)

 

حضرت باقر(ع) می فرماید : نجات دهنده ها سه چیز است : ترسیدن از خداوند در نهان و آشکار و میانه روی در هنگام دارایی و تهیدستی و حق گفتن در موقع خشنودی و خشمناکی.(و اما المنجیات فخوف الله فی السروالعلانیة و القصد فی الغنا و الفقر و کلمة العدل فی الرضا و السخط.سفینة البحار جلد1 صفحه34)

 

ونیز حضرت صادق (ع) می فرماید ، کسی که قانع و راضی شود به آنچه از دنیا روزیش شده ، از غصه و زحمت و رنج بردن راحت می شود.(من قنع بالمقسوم استراح من الهم والکدوالتعب. سفینة البحار جلد2 صفحه452)

 

و در تفسیر آیه شریفه «فلنحیینه حیوة طیبه» یعنی عطا می کنم به او زندگانی خوش را ، امام (ع) می فرماید ، حیات طیبه (زندگی خوش) قناعت است.(و سئل عن قوله (ص) فلنحیینه حیوة طیبة فقال هی القناعه.سفینة البحار جلد2 صفحه452)

 

ابوذر فریب نمی خورد

 

عثمان دویست اشرفی به دو نفر غلام داد و گفت ، نزد ابوذر بروید و بگویید عثمان به شما سلام رساند و گفته این را برای معیشت خود بگیرید.ابوذر فرمود : آیا عثمان به دیگری از مسلمانان این مقدار داده ؟ گفتند : نه.ابوذر فرمود : من یک نفر از مسلمانانم و بر سایر مسلمین زیادتی ندارم که این مقدار مال به من بدهد.گفتند : عثمان گفته ، که این از خالص مال خودم هست و به خدا سوگند حلال است.ابوذر فرمود : مرا به این نیازی نیست ، زیرا من از همه بی نیازترم.گفتند : ای ابوذر! ما که چیزی در خانه تو نمی بینیم که سبب بی نیاز تو باشد.فرمود : بلی ، در این ظرف دو قرص نان جو هست که مرا بی نیاز می کند.(سفینة البحار جلد2صفحه 452)

 

و در روایت دیگر است که نظیر این عمل را معاویه با ایشان کرد و پس از اینکه ابوذر نپذیرفت ، آن دو غلام گفتند : ای ابوذر معاویه به ما قول داده که اگر تو این مال را بپذیری ما را آزاد کند ، پس به خاطر آزادی ما بپذیر.فرمود : اگر این مال را بپذیرم شما از بندگی معاویه آزاد می شوید ، ولی من بنده ی او خواهم شد،یعنی از این به بعد باید مطابق میلش رفتار کنم(دینم را به دنیایش بفروشم).

 

در کتاب اسلام و مشکلات اقتصادی تألیف سید ابوالاعلی مودودی،پس از اینکه مفاسد کنونی جهانی را تماماَ از اسراف و تبذیر سرمایه داران می داند،می نویسد:این ثروتمندان،زنا را یکی از لوازم زندگی خود قرار داده و گروهی از زنان را رقاصه های زناکار و عده ای از مردان را دلال های بی همه چیز نمودند،آواز و خوانندگی هم یه نوع سرگرمی اینان است و برای همین کار عده ای را به عنوان خواننده و رقاص و هنرپیشه و موسیقی دان و آهنگساز برای خود خریده و به کار واداشتند.ایشان شوق شدید و دیوانه واری به بازی ها و سرگرمی های ضد انسانی پیدا کردند و برای همین جهت عده ای از دیوانه ها،رقاص ها،رقاصه ها،هنرمندان،هنرپیشگان و نقاشان را میدان دادند.

 

و از همین جا بود که فنون جدید هنرهای نوینی پیدا شد،که هیچ لزومی برای زندگی شرافتمندانه انسانی نداشت،بلکه پیدایش و توسعه ی آن بر ضرر انسانیت و اخلاق تمام شد-صید و شکار هم یکی دیگر از سرگرمی های مهم و در عین حال منبع ثروت اندوزی سرمایه داران شده و روی همین اصل عده زیادی از توده ی مردم را به عنوان اطرافی و اسکورت به خدمت آوردند که برای آنان و سرگرمیشان به شکار و صید بپردازند و اگراین شهوت سرمایه داری گل نکرده بود ، آنان نیز صاحب شغل جدی انسانی بودند.این ثروتمندان از خدا بی خبر، گروه قابل توجهی را در راه فراهم ساختن انواع مسکرات از مشروبات الکلی و افیون و حشیش مشغول نمودند.سرمایه داران در به کار بردن ثروت های مادی حداکثر سوء استفاده را نموده و آن را در ساختن قصرها و آپارتمان ها و کاخ های چند طبقه ای و ایجاد باغ ها و تفریح گاه ها و کاباره ها و تئاترها و عیاشخانه ها از بین بردند.آنان در این اسراف کاری ضد اسلامی و انسانی به جایی رسیدند که ساختمان های بزرگ مجللی درست کردند که پس از مرگ در آن دفن شوند و مقبره های وسیعی ساختند که بسیار لازم و ضروری بود که به جای آن که مقبره شود،خانه ی کسانی گردد که خانه و کاشانه ای برای استراحت و زندگی ندارند-اسراف آن ها به جایی رسیده که برای سگ های خود اطاق های عالی ساخته و بر آن ها قلاده های طلا بسته و مربیانی استخدام نموده اند و در این راه ثروت هنگفتی را بیهوده به هدر داده اند.(در مجله نیواستیتسمن در 9 ژوئن1962 می نویسند ، آمریکایی ها در هر سال در حدود سه میلیارد دلار که 24 میلیارد تومان است برای سگ ها و توله هایشان خرج می کنند.) در حالی که لازم بود این مال را در راه برطرف ساختن نیازمندی های همنوعان بیچاره ی خود خرج کنند و ثروتمندان میل شدیدی به زیورهای گران بها و لباس های فاخر و ظروف طلا و نقره دارند ، دیوارهای منازل را با نقاشی های گران بها و عکس های پر قیمت و پرده های زرباف زینت داده اند...«پایان نقل از کتاب اسلام و مشکلات اقتصادی».

 

ضمناَ این نکته هم یادآوری شود ، اینکه می گوییم صرف فلان مقدار مال نسبت به فقیر اسراف و نسبت به ثروتمند اسراف نیست،اشتباه نشود که ثروتمند هر نوع مخارجی در هر راهی خواست بکند ، مانعی ندارد و صرف مال در عیاشی و هوسرانی برای او جایز است و چون دارایی دارد برای او اسراف نیست ، بلکه حکم او شدیدتر و تکلیفش بیشتر است.زیرا زیاده روی و صرف مال در مسکن و لباس و فرش و معیشت روزانه و لوازم زندگی ، زیادتر از آنچه لازم دارد و سزاوار شأن و لایق به حال اوست  ،حرام است و ثانیاََ آنچه از مخارج ضروری و لایق به شأنش زیاد بیاورد ، حق ندارد آن را ذخیره کند.بلکه باید خمس(یک پنجم) آن را به موارد معین برساند ، و اگر مورد وجوب زکوة بوده ، زکوتش را خارج کند.اگر در ارحام و خویشانش فقیر و گرفتاری است واجب است به مقداری که ترک آن قطع رحم می شود،به آن ها کمک مالی کند.مثلأ اگر رحم فقیرش سرمایه لازم دارد،باید سرمایه اش بدهد،اگر بدهکار است باید بدهیش را بپردازد،اگر مریض است دارو و وسائل سلامتیش را فراهم کند.بلکه واجب است هر مسلمان مضطر و بیچاره ای را که از حالش خبردار می شود ، فریاد رسی کند و اگر به این تکالیف عمل نکرده از کسانی است که خداوند درباره ایشان می فرماید : «آنان که زر و سیم را اندوخته کرده و در راه خدا خرج نمی کنند ، به عذابی دردناک نویدشان ده-روزی که آن را(سیم و زر را) در آتش دوزخ سرخ کرده و پیشانی ها و پهلوها و پشت هایشان را به آن داغ کنند.این همان است که برای خود ذخیره نموده اید ، اکنون رنج آن گنج را که خود ذخیره کرده اید بچشید» (وَ الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فىِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (34) یَوْمَ یحُْمَى‏ عَلَیْهَا فىِ نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى‏ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبهُُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنزَْتُمْ لِأَنفُسِکمُ‏ْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنزُِون‏ .سوره توبه آیه 34 و 35 )

 

از رسول خدا (ص) در تفسیر این آیه چنین رسیده که فرمود : هر کس درهم و دینار خرج کند وحق واجبش را نپردازد(در راه بدهکار و ضرر دیده و و غیر آن ها و در راه خدا انفاق نکند) روز قیامت با آن داغ کرده می شود.( قال رسول الله (ص) ما من ذی کنز لا یودی حقه الاجی ء به یوم القیمة تکوی به جبینه و جبهة و قیل له هذا کنزک الذی بخلت به.تفسیرالمیزان جلد9ص271)

 

آیات و اخبار وارده در لزوم انفاق در راه خدا و ثواب های بیشمار آن و تهدید و وعده ی عذاب برای بخل کردن از انفاق و جمع کردن مال ، بسیار است که ذکر آنها خارج از بحث ماست.( قال رسول الله (ص) کل ما یًودی زکوته فلیس بکنز و ان کان تحت سبع ارضین و کل ما لایًودی زکوته فهو کنز و ان کان فوق الارض ؛ تفسیر برهان ) و قال (ص) ما من عبدله مال لایًودی زکوته الا جمع یوم القیمة صفائح یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جبهته و جنباه و ظهره حتی یقضی الله بین عباده فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة مما تعدون ثم یری سبیله اما فی الجنة و اما فی النار ؛ مجمع البیان )

 

شنیده می شود که بعضی از ثروتمندانی که خود را مسلمان می دانند میلیون ها مال خود را در بانک های خارج ذخیره می کنند که پس از مرگشان شایع و همه می فهمند. اینها را نزد خدا چه عذری است ؟ اگر بگویند نمی دانستیم ، به آن ها می گویند چرا دستورات دینی خود را یاد نگرفتید ، چرا در مجالس موعظه حاضر نشدید و اگر می دانستید چرا عمل نکردید - زهی حسرت ابدی و پشیمانی همیشگی که بهره ی چنین ثروتمندانی است.

 

دیدی که چه کرد اشرف خر     او مظلمه برد و دیگری زر

 

چه بسیار ثروتمندانی که نمی دانند غرض و فایده ی مال ، انفاق در راه خداست.

 

مال را کز بهر حق باشی حمول      نعم مال صالح گفتش رسول 

 

وگرنه « برای نهادن چه سنگ و چه زر » از مال خدا داده که می توانستند در این عالم ذکر جمیل و در آن عالم ثواب ها و بهره های همیشگی تحصیل کنند.در عوض لعنت در اینجا و حسرت و ندامت و محرومیت بلکه عذاب جاودانی در انجا،برای خود تحصیل می کنند.

 

به اعتبار زمان هم مختلف است

 

چنان که نسبت به اشخاص اسراف فرق می کند ، همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد ، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید ، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد ، و بر او واجب می شود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد.

 

معتب خادم امام صادق (ع) گوید ، وقتی که در مدینه گرانی شده بود ، امام (ع) از من پرسید چه مقدار خوراکی (گندم  و جو) داریم ؟ گفتم به مقداری که چندین ماه مصرف کنیم ، موجود است. فرمود : همه را بیرون ببر و بفروش.گفتم در مدینه گندم و جو نایاب است. فرمود : بفروش. چون فروختم ، امام (ع) فرمود : مانند سایر مردم برای مصرف منزل روز به روز خریداری کن و فرمود ، برای خوراک اهل منزل ، نصف گندم و نصف جو قرار ده و خدا می داند که من توانایی دارم که خوراک همه را نان گندم خالص قرار دهم ، لکن دوست دارم که خداوند ببیند مرا که در اداره کردن امور زندگی به نیکی رفتار کردم.(عن معتب قال قال لی ابو عبدالله علیه السلام و قد تزید السعر بالمدینة کم عندنا من طعام قال قلت عندنا ما یکفینا اشهر کثیرة قال اخرجه و  بعه قال قلت له و لیس بالمدینة طعام قال بعه فلما بعته قال اشتر مع الناس یوماً بیوم و قال یا معتب اجعل قوت عیالی نصفاً شعیراً و نصفاً حنطة فان الله یعلم انی واجدان اطعمهم الحنطة علی وجهها ولکنی احب ان یرانی الله قد احسنت تقدیر المعیشة.فروع کافی کتاب المعیشه باب الحکرة)

 

چنانچه نسبت به لباس هم همین است.بعضی از بی خردان به حضرت سجاد (ع) و حضرت صادق (ع) و حضرت رضا (ع) ایراد می گرفتند که چرا شما لباس فاخر می پوشید در حالی که اجداد شما ، پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) چنین لباس هایی نمی پوشیدند ؟ امام (ع) در جواب می فرمود : زمان رسول خدا (ص) فقر عمومی بود و پوشش مناسب آن زمان همان بود که جد ما می پوشید ولی زمان ما زمان توسعه و گشادگی است و اگر بخواهیم مانند جد خود بپوشیم به ما توهین می کنند.(صلوة وسائل ابواب ملابس باب22)

 

در روایت دیگر است که حضرت صادق (ع) به سائل فرمود : نزدیک بیا ، پس لباس خود را باز کرد ، دید امام (ع) لباس زبر و کهنه ای که متصل به بدن شریفش بود، پوشیده است.حضرت فرمود : این را برای تواضع نزد خدا پوشیده ام و لباس فاخر را بر روی آن برای چشم تو و امثال تو.(صلوة وسائل ابواب ملابس باب8)

 

اسرافی که همیشه حرام است

 

باید دانست که سه قسم اسراف است که در همه و در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد.

 

اول ضایع کردن مال و بی فایده کردن آن ، هر چند مال کم باشد ، مانند هسته ی خرما را دور انداختن هنگامی که قابل استفاده باشد یا بقیه ی ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به آن مقدار رفع نیازمندی می گردد ، چنانچه در ضمن احادیث گذشته ذکر گردید ، یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود ، مانند روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمی داند و آن را تلف می کند و نظائر این ها.

 

حضرت صادق (ع) میوه نیم خورده ای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود ( مانند اناری که تمام دانه هایش را نخوردند و دور اندازند یا خربزه و هندوانه را که مقداری از مغزش باقیست ، دور اندازند ) پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود : این چه کاریست که کردید ؟ اگر شما سیر شدید بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند ، پس به آن هایی که نیازمندند بدهید.( عن الصادق (ع) انه نظر الی فاکهة قد رمت من داره لم یستقص اکلها فغضب و قال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه.مستدرک کتاب الاطعمه و الاشربه باب61 ص94)

 

و نسبت به دور ریختن تتمه طعام ، خصوصاَ خورده نان (مگر در صحرا برای حیوانات) روایات تهدید آمیزی رسیده که ذکر آن ها موجب طول کلام است و مرویست در زمان دانیال پیغمبر، به واسطه بی حرمتی به نان و انداختن آن در دست و پاها ، به نفرین آن حضرت به قحطی مبتلا شدند ، به قسمی که به خوردن یکدیگر ناچار شدند.

 

در وسائل مرویست که حضرت باقر(ع) خواستند به مستراح بروند ، خورده نانی افتاده بود.حضرت آن را برداشتند و به غلام خود دادند و فرمودند : آن را نگه دار، پس از برگشتن آن خورده نان را مطالبه فرمود.غلام گفت آن را پاک کردم و خوردم ، حضرت فرمود : تو در راه خدا آزادی.گفتند این غلام کاری نکرده که مستحق آزادی شود ، فرمود چون از نعمت نان احترام کرد و آن را خورد بهشت بر او واجب شد ، پس دوست نداشتم غلام من باشد ، کسی که خدا  او را بهشتی فرموده و مثل همین روایت از حضرت سیدالشهدا(ع) نقل شده است.(طهارت وسائل باب 39 : عن الحسین بن علی علیهما السلام انه دخل المستراح فوجد لقمة ملقاة فدفعها الی غلام له و قال یا غلام اذکرنی بهذه اللقمة اذا خرجت فاکلها الغلام فلما خرج الحسین بن علی قال یا غلام اللقمه قال اکلتها یا مولای قال انت حر لوجه الله فقال رجل اعتقته قال نعم سمعت رسول الله (ص) یقول من وجد لقمة ملقاة فمسح او غسل منها ثم اکلها لم یستقر فی جوفه الا اعتقه الله من النار ولم اکن لاستعبد رجلا اعتقه الله من النار)

 

از همین قبیل است ، پوشیدن لباس فاخری که برای حفظ آبروست در جایی که در معرض کثیف شدن و ضایع گردیدن است.چنانچه در حدیث گذشته از حضرت صادق(ع) ذکر گردید.

 

خوردن چیزهای مُضر هم اسراف است

 

دوم صرف مال است در آنچه به بدن ضرر برساند از خوردنی و آشامیدنی و غیر آن ها ، مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مُضر باشد ، چنانچه صرف مال در آنچه برای بدن نافع و صلاح آن است اسراف نیست.

 

در کافی مرویست که شخصی از اصحاب امام صادق (ع) از آن حضرت پرسید که در راه مکه گاه هست که می خواهیم احرام ببندیم و نوره بکشیم و سبوس آرد همراه نداریم که پس از نوره بر بدن بمالیم ، به عوض سبوس بدن را با آرد پاکیزه می کنیم و از این کار این قدر متألم می شوم که خدا بهتر می داند.حضرت فرمود : آیا از ترس اسراف ناراحت می شوی ؟ گفت : آری.فرمود : در چیزی که سبب اصلاح بدن باشد اسراف نیست ، بسیار شده که می گویم آرد بیخته را با روغن زیت ممزوج می کنند و بر بند می مالیم.جز این نیست که اسراف در چیزی است که باعث تلف مال شود و به بدن ضرر رساند. گفتم : اقتار که ضد اسراف است کدام است ؟ فرمود : آن که نان و نمک بخوری در حالی که توانایی بر خوردن چیز دیگری داشته باشی ، گفتم : میانه روی کدام است ؟ فرمود : آن که نان و گوشت و شیر و سرکه و روغن بخوری، گاهی از این و گاهی از آن.(عن ابی عبدالله (ع) انه قال له بعض اصحابه انا نکون فی طریق مکة فنرید الاحرام فنظلی فلا یکون معنا نخالة نتدلک بها من النورة فنتدلک بالدقیق و قد دخلنی من ذلک ما الله اعلم قال (ع) امخافة الاسراف قلت نعم قال (ع) لیس فیما اصلح البدن اسراف انی ربما امرت بالنقی فیلت بالزیت فاتدلک به انما الاسراف فیما افسد المال و اضر بالبدن قلت فما الاقتار قال اکل الخبز والملح و انت تقدر علی غیره قلت فما القصد قال الخبز و اللحم و اللبن و الخل و السمن مرة هذا و مرة هذا.نکاح وسائل فی النفقات باب26)

 

صرف کردن مال در محرمات اسراف است

 

سوم صرف کردن مال در مصرف هایی که شرعاَ حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اُجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی در بر دارد یا ستمی به مسلمانی می زند و نظیر این ها. و در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است ، یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آن ها.

 

در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (ع) معنی آیه« لاتبذر تبذیرا » را پرسید.فرمود : کسی که در غیر طاعت خدا خرج می کند مبذر است و کسی که در راه خیر صرف می کند میانه رو است.

 

آیا در خیر اسراف می آید

 

ظاهر بعضی از آیات شریفه و روایاتی که در مدح ایثار رسیده آن است که انفاق مال در راه خدا در هر حالی هر چند صاحب مال خودش سخت به آن نیازمند باشد و به هر مقداری که باشد ، هرچند تمام داراییش را بدهد ، اسراف نیست. بلکه مطلوب و مستحب است ، مانند آیه شریفه « ایثار می کنند انصار، مهاجران را بر نفس های خویش ( یعنی اموال و منازل را از خود باز می گیرند و به ایشان می دهند ) هر چند خودشان فقیر و محتاج به آن اموالند و هرکس نفس خود را از بخل نگاه دارد ، پس ایشان گروه رستگارانند ». ( سوره حشر آیه 9 : وَ یُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کاَنَ بهِِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون ‏)

 

ایثار آن است که شخص به چیزی نیازمند است ، در عین حال ، نیازمندی دیگری را به آن چیز می بیند و از خود می گیرد و به او می دهد. ( در تفسیر منهج الصادقین از عاصم بن کلیب که از راویان اهل سنت است نقل نموده که فقیر بر پیغمبر (ص) وارد شد و از فقر و گرسنگی شکایت کرد آن حضرت به حجره های خود فرستاد که طعامی حاضر کنند خبر آوردند که هیچ نیست پس آن حضرت به اصحاب فرمود آیا کسی هست این مسکین را طعام دهد و راضیش نماید امیرالمومنین (ع) عرض کرد این مسکین امشب میهمان من است پس او را به خانه برد و حضرت فاطمه (ع) را از حال او آگاه ساخت ، فاطمه (س) فرمود یا علی (ع) طعام به مقدار یک نفر موجود است و آنرا برای دخترم زینب گذاشته ام و اختیار با شماست ، حضرت فرمود مصلحت آن است که بچه را بخوابانی و چراغ را خاموش نما زیرا طعام اندک در نظر میهمان خالی از استخفاف نباشد پس فاطمه (ع) چنان کرد و آن طعام را نزد مسکین گذاشت و از آن خورد تا سیر شد و هنوز از آن طعام چیزی مانده بود و گفت سیر شدم و خداوند به طعام شما برکت داد و خشنود از نزد آن حضرت بیرون رفت و در روایت دیگر است که از تتمه ی آن طعام آن حضرت و فاطمه و حسنین و زینب و فضه و همسایگان خوردند و سیر شدند و فردای آن شب رسول خدا (ص) تمام مطالب گذشته را خبر داد و خداوند این آیه را نازل فرمود (( سوره حشر آیه 9  وَ یُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ . . . . ))

 

در سوره ی هل اتی می فرماید : « می خورانند طعام را در راه دوستی خداوند ( یا با دوست داشتن آن طعام ) مسکین و یتیم و اسیر را » ( سوره انسان آیه8 : وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا ) و به اتفاق مفسرین ، آیه ی شریفه در شأن حضرات امیرالمؤمنین وفاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و فضه خادمه است،که سه روز روزه گرفتند و با آب افطار نمودند و نان های خود را در راه خدا انفاق کردند.

 

شخصی از حضرت صادق (ع) پرسید کدام صدقه افضل است ؟ فرمود : « مردی که تهیدست باشد و به مشقت تصدق کند.آیا نشنیده ای آیه شریفه « وایثار می کنند بر خودشان هر چند به آن نیازمندند » ( ای الصدقة افضل فقال (ع) جهد المقل.کافی )

 

و در کافی از سماعه روایت نموده که از امام صادق (ع) پرسید ، از کسی که زیادتر از قوت یک روز نداشته باشد ، آیا می باید به کسی که قوت آن روز را ندارد چیزی بدهد و کسی که قوت یک ماه خود را دارد ، آیا به کسی که قوت یک ماه را ندارد باید چیزی بدهد و همچنین نسبت به یک سال - یا این که این ها همه از جمله کفاف است که اگر از آن ها چیزی ندهد ، نمی شود او را ملامت کرد ؟ حضرت فرمود : اینجا دو چیز است : یکی آن که افضل و بهترین شما کسی است که در رغبت و میل به احسان و مقدم داشتن دیگران بر خود حریص تر باشد ، زیرا خداوند می فرماید « وَ یُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ » و دیگری آن است که کسی را بر نگاه داشتن قدر کفاف نمی شود ملامت کرد و دست دهنده بهتر است از دست گیرنده و ابتدا کن در انفاق به کسانی که متکفل معیشت ایشان هستی.

 

و از امیرالمؤمنین (ع) مرویست که مقدم داشتن دیگران بر خود بلندترین درجات ایمان است. ( علی (ع) الایثار اعلی الایمان .دررالکلم)

 

پیغمبر اکرم (ص) می فرماید : خیری در اسراف نیست و اسرافی در خیر و راه خدا نیست.( لا خیر فی السرف و لا سرف فی الخیر. سفینة البحار ج1ص616)

 

باید همه جا میانه روی کرد

 

در مقابل این آیات و روایات ، آیات و اخباری است که امر به اقتصاد و میانه روی در انفاق می کند.مانند این آیه شریفه « در عطا کردن امساک بسیار مکن ، مانند کسی که دستش به گردنش بسته شده باشد و هرچه داری به مردم مده مثل کسی که دست خود را می گشاید که هیچ در دستش نماند ( تا به سبب امساک زیاد نزد عقلا سزاورملامت گردی و به سبب بخشش زیاد مغموم و متحیر بمانی ) پس بنشینی ملامت و حسرت زده » (سوره اسراء آیه 29 : وَ لَا تجَْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلىَ‏ عُنُقِکَ وَ لَا تَبْسُطْهَا کلُ‏َّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا محَّْسُورًا )

 

و در سوره فرقان می فرماید : « بندگان خدا کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند زیاده روی نمی کنند و امساک و بخل هم نمی ورزند ، بلکه به میانه روی انفاق می کنند»(سوره فرقان آیه 67 : وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُوا )

 

در روایت ابن ابی عمیر است که شخصی از حضرت صادق (ع) معنی آیه « واتوا حقه یوم حصاده و لاتسرفوا انه لا یحب المسرفین » را پرسید.حضرت فرمودند : فلان شخص انصاری زراعتی داشت و چون محصولش به دست می آمد تمامش را به فقرا می داد و خود و عیالش بی چیز می ماندند.خداوند کار او را اسراف خواند و فرمود : حق زراعت را که خدا قرار داده بدهید و لکن اسراف نکنید.چون خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد.

 

حضرت صادق (ع) می فرماید : جز این نیست که شخص مالش را در راه حق انفاق می کند در حالی که اسراف کننده است.   ( ان الرجل لینفق ماله فی حق و انه لمسرف.فقیه )

 

جمع بین دو دسته آیات و اخبار

 

برای جمع این دو دسته از آیات و اخبار و رفع تعارض بین آن ها ، علماء وجوهی ذکر کرده اند : از طبرسی در شرح کافی نقل شده که ممکن است گفته شود ادله ی حسن ایثار راجع به زمان فقر عمومی است ، مانند صدر اسلام و ادله ی اقتصاد راجع به زمان توسعه است.یا اینکه به اعتبار اختلاف حالات گیرنده است ، یعنی بعضی از افراد گیرنده به واسطه ی دارا بودن بعضی مقامات و حالات سزاوار ایثارند و بعضی دیگر سزاوار اقتصاد با آن ها است و همچنین نسبت به انفاق کنندگان یعنی کسانی که دارای مقام یقین و درجه ی کامل ایمان و صاحب نفس مطمئن اند ، سزاوار حال ایشان ایثار است و کسانی که این طور نیستند و پس از ایثار ممکن است دچار اضطراب و پریشانی شوند ، سزاوار حالشان اقتصاد کردن است.چنانچه حال عموم مؤمنین غیر از صدیقین چنین است و آیه « و لا تجعل یدک ... » هر چند خطاب به پیغمبر (ص) است لکن مراد تعلیم به مؤمنین است.(دارالسلام نوری ج2ص149)

 

و از شهید اول چنین نقل شده که ادله حسن ایثار راجع به ایثار بر خود است ، یعنی چیزی که شخصاَ به آن نیاز دارد ، به مستحق بدهد و ادله ی اقتصاد راجع به کسی است که عیالمند است و نباید دیگری را بر عیالش ترجیح دهد ، یعنی چیزی که مورد نیاز عیال است به مستحق دیگری ندهد ، خلاصه ایثار بر نفس مستحب است نه بر عیال و نیز فرموده ، مکروه است شخص تمام دارائیش را صدقه دهد ، مگر اینکه اطمینان به بُردباری خودش داشته باشد و نیز عیالمند نباشد.(دارالسلام نوری ج2ص149)

 

مرحوم سید محمد کاظم یزدی هم می فرماید : « در حرمت اسراف به دلیل قرآن مجید و سنت و اجماع علماء ، اشکالی نیست و مراد از اسراف صرف کردن مال است در جهتی که نزد عقلا لغو و بی فایده باشد ، هر چند از جهت زیاد بودن بر مقدار حاجت یا بر مقدار لایق به حال او باشد و آیا اسراف در وجوه خیریه جاری است یا نه؟ پس از جماعتی که از آن جمله علامه در کاتب تذکره است ، نقل شده که صرف مال در راه خیر اگر از اندازه ای که لایق به حال او باشد،زیادتر شد،اسراف است و از مشهور علماء چنانکه در کتاب مسالک است،اسراف در خیر نیست.چنانچه در حدیث مشهور است « لاسرف فی الخیر کما الخیر فی السرف » و قول اول احوط است.چون از جمله ای از اخبار مستفاد می شود ( سپس روایت ابن ابی عمیر و صحیحه ی بزنطی ؛ و چند روایت دیگر را نقل کرده و آن گاه می فرماید ) این روایات و آیات که از اسراف منع می کند ، آیه ایثار را نسخ می کند - به شهادت روایات مسعده - تا اینکه می فرماید ، پس بعضی از میهمانی ها و عطایا از بعضی اشخاص که لایق به حالشان نیست و نزد عقلا تجاوز از حد و لغو شمرده می شود و از جهت دهنده یا از جهت گیرنده ،غرض عقلایی در آن نیست محل اشکال است و همچنین مخارج دیگری که داخل در این عنوان باشد.اگرچه بالذات امر مطلوبی باشد بلی ، در بعضی اخبار اسراف در نفقه ی حج و عمره استثناء شده است و از پیغمبر اکرم(ص) رسیده (ما من نفقة احب الی الله من نفقة قصد و یبغض الاسراف الا فی حج و عمرة. سفینة البحارج 1ص 616) هیچ نفقه ای نزد خدا دوست داشتنی تر از نفقه ای که از روی میانه روی باشد نیست و دشمن می دارد اسرف را مگر در حج.(غایة القصوی ج2-ضمن مسائل متفرقه)

 

در خیر اسراف نیست

 

به نظر مؤلف قول مشهور اقوی است و در خیر اسراف نیست یعنی اگر کسی برای خدا نه هوای نفس ، در موردی که دانسته شود رضای خداوند در انفاق است ، هر چه بدهد اسراف نیست ، هرچند تمام دارائیش را بدهد و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد ، به آن معارضه ندارد.

 

چون بسط کلام در جواب از این ادله خارج از وضع این رساله است و بنا نیست که این کتاب به صورت استدلالی نوشته شود ، تا همه بتوانند از آن بهره ببرند ، به طور اجمال اشاره می شود که آیه « و لاتجعل یدک » به قرینه کلمه « محسوراً » نهی اشفاقی است نه تحریمی و نه کراهت به معنی اصطلاحی و آیه « والذین اذا انفقوا لم یسرفوا » محتمل که مراد انفاق در خصوص معیشت باشد نه انفاق فی سبیل الله و بر فرض عموم می توان گفت ، که شاید مراد این است که « کسانی که در انفاق کردن بخل نمی کنند و زیاده از حد هم خرج نکنند ، عباد الرحمن اند » یعنی همین قدر در نیکی،آن ها و بنده ی مطیع بودنشان کافیست.

 

و آیه ی « و آتوا حقه یوم حصاده و لا تسرفوا » محتمل است جمله « ولا تسرفوا ان الله لا یحب المسرفین » جمله ی مستقل باشد و بنابراین که مربوط به قبل باشد ، به قرینه روایت وارده در تفسیر آن مراد آن است که در هنگام رسیدن زراعت تمام آن را انفاق کنند و عیال خود را محروم و معطل نمایند و شکی در اسراف بودن این عمل نیست زیرا انفاق ، مستحب و تکفل عیال واجب است و کسی که واجب النفقه خود را معطل گذارد و هرچه دارد انفاق کند ، البته معصیت کرده و خلاف رضای خدا را مرتکب شده است.بلی ، در صورتی که مطمئن باشد از طریق دیگر می تواند معیشت ایشان را تأمین نماید یا اینکه عیال او حق خود را اسقاط نمایند ، ایثار کردن و هرچه هست در راه خدا دادن صحیح است ، چنانچه بر همین وجه عمل ائمه حمل می شود.مثلا امیرالمؤمنین (ع) که مکرر ایثار فرموده و هر چه داشت انفاق می کرد و باغی را که به دوازده هزار درهم فروخت ، همه را به فقراء داد و چیزی برای عیال خود برنداشت و بالجمله هیچ گاه آن حضرت و سایر بزرگان عائله خود را معطل نمی گذاشتند و اگر گاهی ایثار می فرمودند ، مطمئن بودند که از راه دیگر معیشت عیالشان تأمین می گردد.

 

نظیر آنچه درباره ی آیات شریفه بیان گردید در رواتی که از رسول خدا (ص) رسیده و مذمت می فرماید : « کسی که پیش از مرگش تمام دارائیش را انفاق کرد و اولاد صغار خود را بیچاره گذارد » نه اینکه انفاق تمام دارایی بد است ، بلکه در این مورد خطا است ، زیرا کسی که صغاری دارد و می داند پس از او معطل و مضطر می شوند ، باقی گذاردن مال برای ایشان خودش فی سبیل الله است.

 

ونظیر همین است آنچه از نهی از وصیت بیش از ثلث رسیده ، بلکه امر شده که کسانی که مال زیادی ندارند و ورثه شان ضعیفند ، کمتر از ثلث وصیت کنند.

 

خلاصه این روایات ارشاد به مورد اهم است ، برای انفاق نه نهی از انفاق کلی و از آنچه در معنی آیه گفته شد ، جواب از روایت ابن ابی عمیر ظاهر می شود.اما جواب از صحیحه بزنطی محتمل است که در آن موردی که امام (ع) نهی انفاق بیشتر را  می فرماید در آن مورد استحقاق بیش از این انفاق نبوده و در روایت فقیه ممکن است اشاره به اشخاصی باشد که انفاق مستحب می کنند در حال که ترک انفاق واجب کرده اند و جواب روایت مسعده ظاهرش این است که امام (ع) در جواب ادعاء و ایراد صوفیه به آن حضرت نسبت به وجوب ایثار بیاناتی برای عدم وجوب ایثار فرموده و این که انفاق به عیال و ارحام از موارد انفاق فی سبیل الله است و جمله ی لوکان نهی الله منه رحمة منه للمؤمنین که در روایت مذکوره است شاهد است آیاتی که امر به اقتصاد و نهی از زیاده روی در انفاق فرموده ، تماماً نهی ترحمی و اشفاقیست.

 

چگونه می توان گفت ایثار مذموم است ، در حالی که عمل رسول خدا (ص) و ائمه علیهم السلام چنین بود و آیاتی که درباره ی ایثار اهل بیت (ع) مانند سوره ی هل اتی و آیه ایثار و آیه نجوی و غیره { الذین ینفقون اموالهم فی اللیل و النهار سراً و علانیة } رسیده ، بزرگتر شاهد این مطلب است و روایات وارده در حالات ائمه بسیار است مانند این که حضرت مجتبی (ع) سه مرتبه تمام دارائی خود را با فقرا بالمناصفه تقسیم فرمود و انفاق های حضرت سیدالشهداء(ع) و سایر ائمه مشهور است،از آن جمله حضرت رضا (ع) روز عرفه ای در خراسان تمام دارایی خود را انفاق فرمود.فضل بن سهل گفت : آقا این چه ضرر و غرامتی است که متحمل شده اید ، فرمود : بلکه این غنیمت بود که بهره ی من شد.

 

و در روز نوروزی که به خواهش مأمون آن حضرت جلوس فرموده بود و اموال و هدایای بسیاری نزد آن حضرت جمع شده بود،همه را به یک نفر مداح که اشعاری در مدح اهل بیت(ع) سروده بود،مرحمت فرمود.

 

از حضرت صادق (ع) مرویست که اگر تمام دنیا ملک من باشد و به منزله ی لقمه ای شود و در دهان مؤمنی گذارم،خود را مسرف نمی بینم.

 

از حضرت امام حسن عسکری (ع) مرویست که فرمود اگر دنیا و آنچه در آن است لقمه شده و آن را به عالم با ایمانی دهم ، ترسناکم از اینکه در اداء حق او کوتاهی کرده باشم و اگر نادان فاسقی را از تمام دنیا چیزی به او ندهم جز جرعه آبی که در حال تشنگی به او دهم ؛ می ترسم از اینکه اسراف کرده باشم. ( لو جعلت الدنیا و ما فیها لقمة واعطیتها عالماً مومناً لخفت ان اکون مقصراً فی حقه ولو منعت الدنیا و ما فیها کلها من جاهل فاسق الاجرعة ماء اعطیته فی حال عطشه لخفت الاسراف. تفسیر علی بن ابراهیم قمی)

 

و نیز فرموده اگر تمام دنیا لقمه ای شود و به کسی که خدای را از روی اخلاص عبادت می کند بدهم خود را در اداء حق او مقصر می بینم. و اگر به کافر هیچ ندهم از دنیا تا از گرسنگی بمیرد ، پس جرعه ی آبی به او دهم ، خود را مسرف می بینم. ( لو جعلت الدنیا کلها لقمة واحدة و لقمتها من یعبدالله خالصاً لرایت انی مقصر فی حقه و لو منعت الکافر منها حتی یموت جوعاً ثم اذقتها شربة من الماء لرایت انی قد اسرفت. سفینة البحارج1ص408)

 

و خلاصه ی دو حدیث شریف آنست که اگر تمام دنیا را به مؤمن دانای با خلاصی دهند هیچ اسرافی نیست ، چون با مورد است و اگر به کافری بس جرعه ی آبی داده شده ، خوف اسراف است چون احسان به او بی مورد است.

 

و از بسیاری از بزرگان علماء ایثار ها نقل گردیده و بعضی هم به آثارعظیمه دنیوی آن نیز رسیده اند مانند محقق اردبیلی چنانچه در کتاب روضات الجنات می نویسد : در سال قحطی و گرانی اجناس، ایشان هرچه داشت با فقراء تقسیم می فرمود و خود را به منزله یکی از آنها قرار می داد و در بعضی از سالها پس از آنکه هرچه بود داد زوجه اش بر او خشم کرد و گفت : در چنین سال سختی اولادت را به گدایی انداختی  پس آن مرحوم خانه را ترک کرد و به مسجد کوفه برای اعتکاف رفت روز دوم شخصی در خانه آن مرحوم آمد و چند بار گندم بسیار خوب و چند بار از بهترین آردها تسلیم اهل خانه کرد و گفت : اینها را آقای اردبیلی فرستادند و خودشان در مسجد کوفه معتکف هستند و چون آن مرحوم پس از اعتکاف به منزل آمد ، زوجه اش گفت : گندم و آردی که فرستادید بسیار خوب بود محقق که از این واقعه بی خبر بود دانست لطف خاص الهی است سجده شکر کرده و حمد خدای را بجا آورد و مکرر واقع می شد که بر سرش عمامه بزرگ قیمتی بود و در راه سائلی می رسید قطعه ای از آن جدا می کرد و به او می داد و گاهی با سر برهنه به خانه بر می گشت.

 

و بالجمله حسن انفاق در راه خدا هرچه و به هر اندازه باشد بدیهی است و در آن اسراف نیست مگر در صورتی که مستلزم ترک انفاق واجب باشد یا مورد اهمی در بین باشد یا اینکه مورد انفاق استحقاق آن مقدار را نداشته باشد چنانچه مفصلاً در صفحات قبل ذکر شد.

 

اسراف در عقاید و اعمال

 

آنچه ذکر شد راجع به اسراف در مال بود و چون اسراف در لغت به معنی تجاوز از حد و زیاده روی است بنابراین در امور اعتقادی و هم چنین در تمام افعال و اعمال انسانی متصور است.

 

اسراف در عقیده آن است که درباره خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست معتقد شود مانند اعتقاد فرعون به ربوبیت خودش که گفت : « برای شما غیر از خودم خدایی نمی شناسم » ( مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَاهٍ غَیرِْى‏ ؛ سوره قصص آیه 38) و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند چنانچه می فرماید : « فرعون در زمین علو کرد و بدرستیکه از اسراف کنندگان است.» ( إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فىِ الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِین‏ ؛ سوره یونس آیه 83)

 

یا اینکه آنچه را که سزاوار تصدیق و اعتقاد آنست باور نکنند مانند اعتقاد به خدا و نبوت پیغمبران و امامت ائمه و معاد و غیره چنانچه در قرآن مجید می فرماید : « و این چنین جزا می دهیم کسی که از حد بگذراند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سخت تر و باقی تر است.» ( وَ کَذَالِکَ نجَْزِى مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِن بَِایَاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَابُ الاَْخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقَى‏ ؛ سوره طه آیه 127)

 

اسراف در افعال آن است که آنچه را که سزاوار نباشد بجا آورد یا آنچه سزاوار است بکند ، ترک نماید چنانچه قوم لوط را که مرتکب عمل زشت و شنیع لواط می شدند مسرف خوانده و می فرماید : « جز این نیست که شما از روی شهوت نزد مردان می روید و زنان را ترک می کنید بلکه شما گروه اسراف کنندگانید. » ( إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شهَْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُون‏ ؛ سوره اعراف آیه  81) زیرا بذر را در غیر محل زرع قرار می دهید.

 

بلکه هر گناه فعلی یا قولی که از انسان سر زند اسراف است و هر گناهکاری مسرف است چنانچه در سوره زمر می فرماید : « بگو ای بندگان من که اسراف کرده اند به انجام گناهان زیاد بر ضرر نفسهای خودشان ( یعنی افراط نمودند و از حد معصیت را گذرانده اند ) از رحمت خدا نومید نشوید.» (آیه 53 سوره زُمَر { قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ  ) یعنی رو به خدا آورند تا خدا آنها را رحمت فرموده بیامرزد.

 

سزاوار است که مومنین در امور مباح هم سعی کنند که اسرافی از آنها سر نزند مانند اسراف در خواب و بیداری و حرف زدن و خوردن چنانچه در حدیث است خدا دشمن می دارد هر پر خور و پر خوابی را.( ان الله یبغض کل اکول نئوم )

 

و بطور کلی هر کاری که به آن اشتغال دارند سعی کنند از حد تجاوز نکند و برای دانستن شرح و تفصیل این مطلب به کتاب معراج السعاده و حلیة المتقین و سراج الشیعه و غیره از کتاب هایی که در باب آداب زندگی و معاشرت از نظر شرع مقدس رسیده مراجعه نمایند.

 

کتاب گناهان کبیره از تالیفات شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (ره) صفحه 99 الی 123

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.