آثار سوء اسراف
الف) زیانهاى فردى
اسرافکار،
علاوه بر زیانهاى اقتصادى که بر جامعه و ملت تحمیل مىکند ، براى خود نیز زیانهاى
جبرانناپذیرى به بار مىآورد:
1 - خشم الهى;
اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مىزند، از رحمتخدا بدور و
گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه که در قرآن مجید آمده است: «انه لایحب
المسرفین» (46) خداوند اسرافکاران را دوست نمىدارد، و امام صادق(علیه السلام)
فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله» (47) اسراف مورد غضب خداست.
2 - محرومیت
از هدایت; خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر
الذنب و قابل التوب» (48) معرفى کرده است لکن نسبتبه اسرافکاران مىفرماید: «ان
الله لا یهدى من هو مسرف کذاب» (49) همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگوست
هدایت نمىکند.
3 - فقر;
روشنترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف نارواى خود
هم جامعه را به ورطه فقر مىکشاند و هم خود دچار فقر مىشود. لذا یکى از راههاى
مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى و ریشهکن ساختن اسراف است.
حضرت على(علیه السلام) مىفرمایند: «القصد مثراة و السرف متواة» (50)
اقتصاد و میانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقر و تنگدستى است. و نیز
فرمود: «سبب الفقر اسراف» (51) ولخرجى عامل فقر است.
4 - هلاکت;
اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مىکشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین
بیان مىفرماید: «ما به وعدههایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر
که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم» (52) و نیز
حضرت على(علیه السلام) مىفرماید: «کثرة السرف تدمر» (53) اسرافکارى زیاد انسان را
به هلاکت مىکشاند.
5 - کیفر
اخروى; کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده
گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان
است. قرآن مجید در اینباره مىفرماید: «و کذلک نجزى من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب
الآخرة اشد و ابقى» این چنین جزا مىدهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات
پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مىفرماید: «و
ان المسرفین هم اصحاب النار» براستى که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است
که وضع افرادى که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود!
ب)
زیانهاى اجتماعى اسراف
البته از
نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنجخود - با رعایتحدود شرعى- مىباشد
ولى انسان نمىتواند به بهانه این که مالک مالى است هر طور که بخواهد آن را صرف و
خرج کند بلکه دو شرط اساسى دارد: یکى بهرهگیرى براى خود و دیگرى بهرهدادن به
دیگران و تعطیل اینها دو صورت مىتواند داشته باشد:
1 - ثروتاندوزى
و تکاثر که نه خود از آن بهرهمند شود و نه دیگران.
2 - صرف مال
در راه هوا و هوس و اسرافکارى، که هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر
مىباشند:
1) حقناشناسى،
وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانى باید تشکر کرد و اخلاق
اجتماعى نیز حکم مىکند که در مقابل هر نیکى باید حقشناس و سپاسگزار باشیم، از
احسان و نیکى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شکرتم
لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید» (54) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر کفران
نعمت کنید مجازاتم شدید است.
2 - تزلزل و
سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافکار
که ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند،
شکستخورده و متزلزل خواهند بود.
3 - کاهش
تولید، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت تولید را از دست مىدهد و براى تامین مایحتاج
خود به بیگانه روى مىآورد. این مطلبى است که در دوران حکومت طاغوت براى همه
ثابتشده و نیاز به توضیح ندارد.
4 - سقوط
اخلاقى، ولخرجى و ریختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون
آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهى مىکشاند، انسان اسرافکار گاهى به مرحلهاى
مىرسد که به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگیرد، دروغ مىگوید، ربا مىخورد، به
عناوین مختلف، عفت و شخصیتخود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایى مىکشد.
کیفر
کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند،
تنها فقر و تنگدستى در دنیا یستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
5 - ضعف
ایمان، اسرافکارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىکند و به سستى ایمان و ضعف عقیده
مىکشاند.
6 - اختلاف
طبقاتى، یکى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همین اسرافکاریها است. و
همچنین وابستگى به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران و غفلت از خدا و حریمشکنى را از
دیگر پیامدهاى اسراف باید شمرد. علاوه بر اینها دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و
بیماریهاى جسمى و روانى از نتایج مسلم ولخرجیها و بىبندوبارىها است.
در پایان
باید عرض کنیم که اسراف و تبذیر دایرهاى وسیع دارد و مصادیق آن نیز متعدد است.
اسراف در
اموال عمومى، اسراف در بیتالمال مسلمین، اسراف در مواد غذایى; خوراک، مسکن، وسیله
نقلیه و نظایر اینها از جمله مصادیق اسراف است. زیانبارتر از همه اسراف در
بیتالمال است که امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرمود: «ان اعظم الخیانة، خیانة
الامة» (55) بالاترین خیانت، خیانتبه مردم است.
استفاده شخصى
از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خیانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و
گاز علاوه بر اسرافکارى، خیانتبه مردم است.